آخرین وضعیت دریاچه اورمیه:
منابع اصلی تغذیه کننده دریاچه اورمیه رودخانه های دائمی
، فصلی و سیلابی حوزه آبریز دریاچه بودند ازجمله جیغاتی ، تهتوو، آجی چای، شهر چای،
نازلی چای، صوفو چای و ... که سفرها و منابع زیرزمینی نیز بر این آمار افزون میشد.
سهم حوزه آبریز برای دریاچه به تفکیک استانهای هم جوار:
آذربایجان غربی 53 % ؛ آذربایجان شرقی 15% و کردستان 32% میباشد.
طی سالهای گذشته اکثرا استانهای کردستان و آذربایجان
شرقی در ارائه حق آبه دریاچه کوتاهی کردهاند.
دریاچه دارای مساحت: 5800km2 و در برخی مناطق دارای عمق 16 متر بود؛ به طور متوسط
دارای عمق 4.5 متر که حجم 31000 متر مکعب را تشکیل میداد.
بیش از 40 سد بسیار مهم مانع اصلی ورود 5.5 متر مکبی
آب به دریاچه شدند. طبق امار رسمی 24 هزار حلقه چاه عمیق و هزاران چاه سطحی غیر مجاز
در اطراف دریاچه وجود دارد. و بر طبق آمار غیر رسمی این عدد به بیش از 100 هزار حلقه
چاه غیرمجاز در حوزه آبریز دریاچه اورمیه میرسد.
کشاورزی منطقه اکثرا سنتی و به صورت غرقآبی است که
باعث هدر رفت بیش از 90% آب مصرفی میگردد.
تاثیر رطوبت ناشی از تبخیر آب از سطح دریاچه در تعادل
دمایی هوای منطقه و تاثیر مستقیم بر اکولوژی، کشاورزی و دامپروری منطقه حائز اهمیت
بود.
طی 15 سال گذشته بیش از 93% کل حجم آبی دریاچه خشک شده
است؛ میزان نمک محلول به بیش از 400 گرم بر لیتر آب میرسد. تقریبا نزدیک 90 درصد گونه
های جانوری منحصر به فرد دریاچه از جمله آرتیمیا از بین رفتهاند.
و ...
با توجه به تجربه آرال و رودخانههای سیحون و جیحون
و پروژه عظیم پنبه در ترکمنستان و قزاقستان تغییرات انسانی- زیست محیطی در اینجا نیز
به وضوح مشخص است؛ چرخهی طبیعی طبیعت با دستکاری انسان به هم خورده است؛ سد سازی های
بی رویه، تغییر مسیر سیلاب ها و رودهای موسمی، پروژهی بدون بررسی دقیق علمی جاده بین
شهری تبریز - اورمیه، عدم مدیریت صحیح عوامل انسانی، برنامهریزی های غلط سیاسی و اقتصادی
و... باعث: تابستانهای گرم و خشک زمستانهای سرد و خشک از نشانه های بارز تغیرات شدید
اقلیمی در نبود دریاچه اورمیه شده اند. گسترش نمک با مساعدت باد منجر به نابودی ته
مانده کشاورزی منطقه خواهد شد، بیماری های پوستی تنفسی به مراتب افزایش خواهد یافت؛
چرخهی طبیعی به هم خواهد خورد. جان بیش از 15-20 میلیون سکنه اطراف دریاچه در خطر
و حالت هشدار صد درصدی قرار دارد.
نکته بسیار مهم و حائز اهمیت اینکه این منطقه پرجمعیت
ترین منطقه کشور را شامل میشود و واحد تراکم بر سطح آن بالاست که به سرعت با تغییرات
اقلیمی بسیاری مجبور به مهاجرت از خانه و کاشانه خود خواهند شد و منطقه تبدیل به مهاجرخیزترین
منطقه خواهد شد و در مقابل هجوم سیل عظیم مهاجران به سایر مناطق باعث بر هم زدن توازن
آن منطقه های از هر لحاظ فرهنکی -سیاسی- اقتصادی - اجتماعی و... خواهند شد.
انگار همین دیروز بود:
روستایمان دارای زمین های آبی و دیم بود ؛ زمینهای آبی
از رودخانه "موردو چایی" آبیاری میشدند و زمین های دیم جایگاه کاشت محصولات
دیم بودند؛ از این و آن زمزمههایی شنیده بودم که می گفتند فلانی در زمین دیم خود چاه
کشاورزی کنده و نزدیک 400 اصله درخت سیب کاشته است؛ اصلا باور کردنش ممکن نبود می گفتم
مگر در زمین دیم هم میشود چاه کند و زمین را آبیاری کرد؟؟ شاید اگر همین چند سال پیش
زمانی که همراه پسر عموهای خود در مزرعه مشغول برداشت گندم دیم از زمین خود بودیم به
علت کمود آب راهی دریافت آب از همان زمین نمی شدیم باز باورم نمیشد که این انسان دوپا
چه کارها که نمیتواند بکند. آنروز در چند صد متری زمینی که ماها و بسیاری از افراد
شبیه ما گندم دیم یا نخود دیم کاشته بودند ولی یکی از همسایههای ما با کندن چاه آب،
باغ سیب بزرگی را احداث کرده بود انگار لوله آب به دریای بیکران وصل بود ! هر کس از
آنجا بازدید میکرد وسوسه میشد که من نیز میتوانم چنین چاهی را در زمین خود داشته
باشم. بعد از چند سال و بدون نظارت دولت انگار انقلاب عظیمی رخ داده بود همهی زمین
های دیم تبدیل به زمین های آبی با منبع تغذیهی چاه شده بودند. هر کس برای خود سوراخی
کنده بود و با تمام توان مشغول مکیدین آب لایه های زیرین بود.
آب لایه ها کمتر و کمتر میشد و اینچنین بود که بر عمق
چاهها افزوده میشد. بزگ شدن نهالهای درختان سیب هم به همان نسبت به آب بیشتری نیازمند
میشدند و از طرفی به علت کمبود زمین دیم شغل افراد از دامپروی کنده و به صورت مطلق
کشاورز میشدند.
که بالاخره این چپاول ناجوانمردانه رخ نمود و بارقههای
کم آبی و خشکسالی خود را نشان دادند، همه در باتلاق خود ساخته دست و پا میزدند و انگار
هر روز به سوی مرگ قدم بر میداشتند! شنیده های حاکی از آن بود که دریاچه اورمیه نیز
در حال خشک شدن است و اگر آب چاههای آنها خشک هم نشود طوفان نمک ریشه آنها را خواهد
خشکاند و ...
حامد مرسلی ؛ 16 شهریور 93